راه و رسم عشق

ساخت وبلاگ

امکانات وب


از این عالم جدا بودم
به فکر عشقی نبودم
راحت بودم رها بودم
تو اومدی تو زندگیم
گفتی میخوام با تو باشم
گفتی میخوام کنار تو از آدما جدا باشم
گفتم نمیتونه دلم
گفتی منم مثله توام
از آدما خسته شدم
دنباله راهه چاره ام
گفتی که چاره ام تویی
مرحم زخم من تویی
میدونستم میدونستم میدونستم ، که تو هم مثله همه ی آدما قلبم رو تنها میزاری
شایدم مثله همه غم روی غمهام بذاری
ولی بازم نمیدنم که چی شد
نمی دونم که چى شد
یهو شدى عزیزم
تا به خودم اومدم
دیدم برات میمیرم
حالا که عاشقت شدم
پشتمو خالى مى کنى
رفتى حالا حق دلو از کى باید بگیرم
حالا که دیوونتم تنهام مى زارى
اینه رسمش
حالا که زندگیمی تنهام مى زارى
مگه نا مسلمونى خدا ندارى
اینه رسمش
یه کمى که فکر کنى می بینى جز من ندارى
اینه رسمش
اینه رسمش
اگه بذاره روزگار از زندگیت میرم کنار
میرم که ثابت کنم عاشقتم دیونه وار
تو گریه های زار و زار سپرمت به روزگار
این از خودم گذشتن رو پای
خاطر خواهیم بذار

دانشجویان پرستاری شهیدبهشتی ورودی91...
ما را در سایت دانشجویان پرستاری شهیدبهشتی ورودی91 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : همکلاسی dpsh91 بازدید : 672 تاريخ : 26 / 12 / 1391 ساعت: 0:27